به انگشتانم که مینگرم به یادت می افتم چون عزیزانم انگشت شمارند!
به وسعت قلب کوچکم بیادت هستم شاید کم باشد اما قلب هر کس تمام زندگی اوست.
کاش میدانستی دنیا با همه وسعتش بدون عزیزان جایی برای ماندن ندارد به رسم سپاس نوشتم که بدانی عزیزی
بعد از اینها آفتاب مهربانی میشوم. غنچه ی خوش ذوق بستان جوانی میشوم. نازنینان وام دار ناز تو. مشتری ناز تو با آن گرانی میشوم
در کنار رویا هایم همیشه یک صندلی خالی هست چه بنشینی چه بروی
دوستی من شبیه باران نیست که گاهی بیاید و گاهی نه, دوستی من شبیه هواست, ساکت, اما همیشه در اطراف تو...
چه خوب میشداین روزا خدا میومد میبوسیدمون و میگفت همه سختی های این چند سال شوخی بود میخواستم ببینم جنبه داری یا نه...