باوفا! مهر تو اندر جان ماست
زندگی بی دوستی زندان ماست
کم بزن آتش دل بی تاب را
یاد خوبت روز و شب مهمان ماست . . .
.
.
.
عاقبت از غم عشق تو دیوانه شدم / باده بر دست شدم راهی میخانه شدم
آن قدر حسرت میخانه کشیدم که ز شوق / به تمنای شرابت همچو پیمانه شدم . . .